عاشقان

هر چه در مورد عشق می خواهید بدانید از ما بدانید...!

عاشقان

هر چه در مورد عشق می خواهید بدانید از ما بدانید...!

این هم یک شعر از من برای کسی که خیلی دوستش دارم! (از طرف آرش)

 


««لطفاً قبل از هر کاری کلید F11 از روی صفحه کلید را فشار دهید»»

 

این اشعار را به کسی تقدیم می کنم که با تمام وجود دوستش دارم...

 

                      (اشعار من ممکنه به دلیل امنیتی، کمی سانسور داشته باشه)

 

 (دلخور نشید!)

«آرش»

*****************************************************

*****************************************************

 ((شاهزاده ی ایرانی))

 

ای دختر زیبایی؛ ای نام تو است «*****»

 

درمانی بده قلبم؛ گویند که تویی درمان

 

تو دختر دریایی؛ همزاد پریانی

 

با یاد تو من زنده ام؛ شاهزاده ی ایرانی

 

دلبرده ی رویایی؛ تو مرحم این دردی

 

گرمای تنت برده از جان و دلم سردی

 

نوری به زلال ماه؛ تو زاده ی خورشیدی

 

آبی به نگاه آب؛ سبزی به تن بیدی

 

ای دختر زیبایی؛ ای نام تو است «*****»

 

از عطر تو سازم من؛ این رایحه ی مشکان

 

آرام بگیرد جان، چون عطر تو را بویم

 

گر گوش دهی جانا؛ حرف دل خود گویم

 

حرف دل من «*****»؛ ابیات خوش زیر است

 

گویم ز همین آغاز؛ این جمله دلم گیر است

 

صد باره، هزاران بار، دل بسته به تو از جان

 

با عشق به تو گویم من؛ دوستت دارم ای «*****»

 

من حامی قلب تو، من عاشق ناز تو

 

شاهزاده ی ایرانی، دل صادق راز تو

 

غم های دلم تنها با یاد تو می میرد

 

بگذار که دست من، دست تو را برگیرد

 

خورشید به وجود تو، چون نور به راهی نیست

 

ماه هم به نگاه تو، چون برق نگاهی نیست

 

در هر فلکی رفتم، انوار تو را دیدم

 

در هیچ کجا بویی، خوشتر ز تو نشنیدم

 

از برق نگاه تو، تو مادر الماسی

 

از بوی تنت «*****»، بی شک تو خود یاسی

 

من حرف دلم گفتم، آرام برای تو

 

بازم تو بخواهی جان، جانم به فدای تو

 

این ثانیه ها، روزها، من فکر توام «*****»

 

هر لحظه ی هر روزم، در ذکر توام «*****»

 

تا کی تو زنی خنجر، بر سینه ی مخدوشم

 

گر کار خجل باشد؛ آهسته بگو گوشم

 

من با توام ای «*****»، در هر دمی از عمرت

 

هر وقت تو بخواهی جان، بی منتظر فرصت

 

در هر نفس از عمرم، من نام تو را خوانم

 

بی نام تو می میرم، بی یاد تو بی جانم

 

دیگر که ستایش کرد، احوال تو را بیشتر؟

 

جز من تو بیابی کس، باز گویم از آن بهتر

 

تو نور دل مایی، شاهزاده ی ایرانی

 

تو روی گل ماهی، ای دختر زیبایی

 

تو هم نفس عشقی؛ آوای خوش لیلی

 

گر ما نفسی داریم، از لطف تو است خیلی

 

چون مثل نسیم روز؛ آرامش رنگ باد

 

دیگر نرود یادت، یک لحظه، ز یادم یاد

 

هی گویم و هی نشنو، هی خرده بگیر حرفم

 

این بیت و کلام و شعر، نادیده بگیر از فهم

 

آواز مرا خوش نیست، یا کبک و قناری بیش

 

گر حمد تو را کم بود، خوب گو که بگویم خویش

 

من وصف تو را گفتم، از لحظه ی آغازم

 

با طبع سخن گویی، با شعر دل آوازم

 

از روزی هر روزم، از عشق تو می سوزم

 

هر قافیه ی بیتم، با نام تو می دوزم

 

«*****» نظری هم کم، بر ما تو نظر انداز

 

تا زنده کنی جانم، چون مرده از آن آغاز

 

صدها و هزاران بار، گفتم که دوسِت دارم

 

از هر چه تو نهی کردی، گفتم که چه بیزارم

 

در خاطره ی یادم، خوشبختی من هستی

 

با یاد تو در هر دم، در شادی و در مستی

 

خوش سیرت و خوش چهره، باهوشی و جذّابی

 

تو مثل پری هستی، تو دخترک آبی

 

چون قافیه مشروط است بر حادثه ی فعلم

 

دیگر نتوان بیشتر، ابیات دهم شعرم

 

«آرش»

*****************************************************

*****************************************************

((نگو این عشق ننگینه))

 

شکسته حرمت مهتاب

 

ستاره گم شده در خواب

 

حالا شبی نمونده که

 

بگیم فرداش میآد آفتاب

 

دیگه ماهی تو شبها نیست

 

دیگه رنگی به دریا نیست

 

همه روزها، همه شبها

 

شکستند دیگه فردا نیست

 

تو رفتی از کنار من

 

کجا رفتی نگار من

 

من و دیوانگی اینجا

 

می گیم از حال زار من

 

شب و دوران تنهایی

 

به یاد روز رویایی

 

درسته رفتی از پیشم

 

ولی با من تو آشنایی

 

حالا زندان من دنیاست

 

از اینجا دست من کوتاست

 

تو این یک عالمه زندان

 

یه ذره جا حروم ماست

 

هنوزم غصه ها دارم

 

چون این دل مُرده، بیمارم

 

همینجا با دل رفته

 

نشستم گوشه ی دارم

 

شدم مجنون دیوونه

 

بدون لیلی و خونه

 

درسته مثل فرهادم

 

ولی شیرین نمی دونه

 

مثل مجنون و فرهادی

 

که مردند از غم و شادی

 

گذارم سر به دشت لوت

 

کنم کوهی را آبادی

 

طلوعی،‌ سخت و سنگینه

 

نخوان، ای نوحه غمگینه

 

هنوز ما اول راهیم

 

نگو این عشق ننگینه

«آرش»

*****************************************************

*****************************************************

((شیرین بیان))

 

شیرین بیان، تو مهربونی «*****»

 

ستاره ی، از آسمونی، «*****»

 

میون عاشقا، تو بهترینی

 

اینو می گم، تو هم بخونی «*****»

 

تو از خلیج باوفایی هستی

 

تو از دیار آشنایی هستی

 

تو این خلیج، تک تکی عزیزم

 

چراغ قلبی، روشنایی هستی

 

یه سرپناهی واسه اشک چشمام

 

یا صورتی، یا سبزی مثل حرفام

 

اگه نباشی چشمام تو عذابه

 

خدایا نیاره اون روزو تو روزام

 

نبینمت یه روز تو غصه داری

 

یا مثل ابرای بهار می باری

 

نگو که دلخور شدی از من ای یار

 

نگو که از مثل من هم بیزاری

 

منم اونی که تازه عاشق شده

 

از زندگی از مرگ فارق شده

 

دیوونه تر از همه دیوونه ها

 

حرفاش همه راسته و، صادق شده

 

فقط بگو دوستم داری، همین بس

 

کنارتم،‌ تا هر جا دارم نفس

 

هر چی میشه بذار بشه مهم نیست

 

سلامتیت مهمتر از هر چی هست

«آرش»

*****************************************************

*****************************************************

((آرش))

 

گه گهی شعر و غزل گویم و خوشحالم من

 

که چه طبعی و چه نطق سخنی دارم من

 

گو حکیمم به سخن رانی و استاد به شعر

 

یا به این قبله چو حافظ غزلی دانم من

 

شعر گویم و خودم آنکه مقدس دانم

 

بنویسم سر دروازه ی ایرانم من

 

من بزرگ مرد غزلگوی جهان می باشم

 

که سرِ حرفِ تب و تاب زبانهایم من

 

نام من سر درِ دروازه ی ِ عشق و هنر است

 

هنر و عشق دو اصل من و از باقی گریزانم من

 

من همان مرد نکویم که بگویند احمق

 

لیک خواهند شنوند شمع فروزانم من

 

دو قلم درد و تب نفس هوسرانی را

 

به خودم دیدم و زآن کار پشیمانم من

 

روزگارم، خوش و خرم و ندارم غمکی

 

کوسه ماهی که در این رود خروشانم من

 

عاشق قلب بزرگی که ندارد همتا

 

عاشقم، عاشق و دلداده ی «*****»م من

 

با سکوت بر دل فریاد نویسم این شعر

 

به عمل باشم و از حرف که بیزارم من

 

آرشا نکته در این شعر ز یادت بردی

 

که نظر خواهی و آزاده نظر خواهم من

«آرش»

*****************************************************

*****************************************************

((امتحان بزرگ))

 

هی نگید دوست دارم، دوست دارم شرط داره

 

عاشقی دل می خواد، اون هم که فقط مرد داره

 

دل دیوونه ی عاشق که فراوونه، ولی ساده بگم

 

عاشق واقعی از دنیا فقط، یک دل خونسرد داره

 

دل و قلب عاشق از معشوقه ی خودش خوشه

 

اگه معشوقه نباشه، دل اون درد داره

 

رنگ عشق رنگ گل سرخه، که همتا نداره

 

احتیاط کنید یه وقت هم، یه کم هم، زرد داره

 

عشق یک راز بزرگه، نه توهّم، نه خیال

 

امتحانی که خدا در دل یک فرد داره

«آرش»

*****************************************************

*****************************************************

((یک رخ))

 

نه آشنا شویم ما، نه بیگانه خواهیم

 

نه خورشید بسوزیم، نه ماهی بتابیم

 

نه فکر بهاریم، نه پاییزی داریم

 

نه گل را بخواهیم، نه خاری بکاریم

 

ما آزاد آزاد، ز هر دولت و رنگ

 

نه صد چهره داریم، نه رخ ما نماییم

 

ما آزاد عشقیم، خریدار مهریم

 

دو بیگانه بودیم، و حال آشناییم

 

تو تابیدی بر من، بسوزم ز عشقت

 

که پاییز بودیم، و اکنون بهاریم

 

گلی کاشته ایم ما، که خاران زداییم

 

هزار چهره بودیم، به یک رخ درآییم

«آرش»

*****************************************************

*****************************************************

 

((دل دیوانه))

 

ای دل دیوانه مجالم بده

 

از سر ناچاری فرارم بده

 

ساقی من شو، مست خویشم بکن

 

گل ز گلستان تو بهارم بده

 

از دل خود رازی سخن گویمش

 

جرأت حرفی به زبانم بده

 

گر بتوانم که ببینم رخش

 

نور نگاهی به نگاهم بده

 

در به درم کردی به داد غم این سوز عشق

 

بحر شفا جرعه ای از آب حیاتم بده

 

گوش کن و در پی یار عزیز

 

جمله از این شعر ز یارم بده

 

گو که در این گوشه ی میخانه خرابت شده

 

زود هوایی به هوای دل تنگم بده

 

ای نفس خویش به تنم نیست نفس

 

دم نفسی هم تو به جانم بده

 

سایه ی تو بر سر من کم شد اگر یک زمان

 

پیش به درگاه خداوند که مرگم بده

 

ای دل دیوانه به «*****» بگو

 

لطفی کند زود جوابم بده

«آرش»

*****************************************************

*****************************************************

 

 

 

 

 

 

 


 


 

Arash-Fariborz

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد